multiverse and extra dimensions (7)
به
نام خدای مهربان
جهان های موازی و ابعاد اضافی(7)
فصل سوم) پل ارتباطی جهان
های موازی -
این فراز از مقاله را با این پرسش آغاز می کنیم
که ؛
آیا جهان های موازی بایکدیگر در ارتباط هستند؟
دانشمندانی که قائل به وجود جهان های موازی هستند باور دارند که این چنین است و جهان های موازی نه اگرچه به شکل محسوس و قابل درک و لمس، اما در ابعادی فراتر از ادراک ما توسط کانالهائی به نام کرم چاله یا wormhole با یکدیگر در ارتباط می باشند.
پیشگامان تئوری جهان های موازی نوسان غیرعادی نور در بخش کوچکی از کیهان ما را دلیلی بر سایش جهان ما با جهان همسایه (آسمان دوم -2 universe) می دانند بنابرین وجود یک پل ارتباطی را فی مابین جهان های موازی ناممکن نمی دانند.
در اینجا توجه شما را به گزیده مقاله ای در خصوص همین مطلب جلب نموده و سپس به نتیجه گیری و ادامه بحث خواهیم پرداخت.
آیا جهان های موازی بایکدیگر در ارتباط هستند؟
دانشمندانی که قائل به وجود جهان های موازی هستند باور دارند که این چنین است و جهان های موازی نه اگرچه به شکل محسوس و قابل درک و لمس، اما در ابعادی فراتر از ادراک ما توسط کانالهائی به نام کرم چاله یا wormhole با یکدیگر در ارتباط می باشند.
پیشگامان تئوری جهان های موازی نوسان غیرعادی نور در بخش کوچکی از کیهان ما را دلیلی بر سایش جهان ما با جهان همسایه (آسمان دوم -2 universe) می دانند بنابرین وجود یک پل ارتباطی را فی مابین جهان های موازی ناممکن نمی دانند.
در اینجا توجه شما را به گزیده مقاله ای در خصوص همین مطلب جلب نموده و سپس به نتیجه گیری و ادامه بحث خواهیم پرداخت.
سایت علمی بیگ بنگ :
دانشمندان دانشگاههای "کارولینالی شمالی" و "کارنگی ملون" موفق به شناسایی اولین گواه قطعی از وجود جهان های دیگر شدند. کیهانشناسان با بررسی نقشهای از جهان از دادههای فضاپیمای پلانک نتیجه گرفتهاند که این نقشه نشانگر ناهنجاریهایی است که تنها میتوانند توسط کشش گرانشی جهان های دیگر ایجاد شده باشند. این نقشه نشاندهنده تابشهای بیگ بنگ در 13.8 میلیارد سال پیش موسوم به تابش زمینه کیهانی است که هنوز در جهان قابل مشاهده است.
دانشمندان دانشگاههای "کارولینالی شمالی" و "کارنگی ملون" موفق به شناسایی اولین گواه قطعی از وجود جهان های دیگر شدند. کیهانشناسان با بررسی نقشهای از جهان از دادههای فضاپیمای پلانک نتیجه گرفتهاند که این نقشه نشانگر ناهنجاریهایی است که تنها میتوانند توسط کشش گرانشی جهان های دیگر ایجاد شده باشند. این نقشه نشاندهنده تابشهای بیگ بنگ در 13.8 میلیارد سال پیش موسوم به تابش زمینه کیهانی است که هنوز در جهان قابل مشاهده است.
دانشمندان پیشبینی کرده بودند که این تابش باید بطور
مساوی توزیع شده باشد؛
اما این نقشه تمرکز بیشتری از آن را در نیمه جنوبی آسمان و یک نقطه سرد را نشان
داد که با درک کنونی از فیزیک قابل توضیح نیست.
"لائورا مرسینی هیوتون"، فیزیکدان نظری دانشگاه کارولینای شمالی و "ریچارد هولمان"، استاد دانشگاه کارنگی ملون در سال ۲۰۰۵ پیشبینی کردند که ناهنجاریهای موجود در تابش زمینه کیهانی می تواند در اثر کشش از سوی جهان های دیگر ایجاد شده باشد.
اکنون که "مرسینی هیوتون" دادههای پلانک را برسی کرده، بر این باور است که فرضیه وی درست بوده است.
یافتههای وی نشان میدهد که تعداد نامحدودی از جهان های دیگر در خارج از جهان ما وجود دارد.
اگرچه برخی دانشمندان در مورد نظریه جهان های دیگر تردید دارند، این یافتهها میتواند گامی رو به جلو در جهت تغییر دیدگاه فیزیک باشد.
باید اذعان داشت که آن جهان مکانی نیست که ما توانائی سفر بدانجا را داشته باشیم و از سوئی دیگر چیدمان ابعاد آن هم کاملاً متفاوت از جهان ما خواهد بود، اما یک راه وجود دارد که بتوانیم حضور آن را حس کنیم؛
اگر دو جهان به اندازه کافی به یکدیگر نزدیک شوند جاذبه گرانشی شان هر چیزی را با جرمشان به سمت لبه های مربوطه خود میکشاند و به همین دلیل است که ما نقطه سرد را می بینیم و به همین دلیل است که "انرژی تاریک" کهکشان ها را به سمت خود می کشاند و به حرکت در می آورد در واقع این جهانی دیگر است که بر روی جهان ما فشار وارد میکند و به سوی خودش می کشد.
"لائورا مرسینی هیوتون"، فیزیکدان نظری دانشگاه کارولینای شمالی و "ریچارد هولمان"، استاد دانشگاه کارنگی ملون در سال ۲۰۰۵ پیشبینی کردند که ناهنجاریهای موجود در تابش زمینه کیهانی می تواند در اثر کشش از سوی جهان های دیگر ایجاد شده باشد.
اکنون که "مرسینی هیوتون" دادههای پلانک را برسی کرده، بر این باور است که فرضیه وی درست بوده است.
یافتههای وی نشان میدهد که تعداد نامحدودی از جهان های دیگر در خارج از جهان ما وجود دارد.
اگرچه برخی دانشمندان در مورد نظریه جهان های دیگر تردید دارند، این یافتهها میتواند گامی رو به جلو در جهت تغییر دیدگاه فیزیک باشد.
باید اذعان داشت که آن جهان مکانی نیست که ما توانائی سفر بدانجا را داشته باشیم و از سوئی دیگر چیدمان ابعاد آن هم کاملاً متفاوت از جهان ما خواهد بود، اما یک راه وجود دارد که بتوانیم حضور آن را حس کنیم؛
اگر دو جهان به اندازه کافی به یکدیگر نزدیک شوند جاذبه گرانشی شان هر چیزی را با جرمشان به سمت لبه های مربوطه خود میکشاند و به همین دلیل است که ما نقطه سرد را می بینیم و به همین دلیل است که "انرژی تاریک" کهکشان ها را به سمت خود می کشاند و به حرکت در می آورد در واقع این جهانی دیگر است که بر روی جهان ما فشار وارد میکند و به سوی خودش می کشد.
نقل شده از سایت علمی "بیگ بنگ"
Friction Effect یا اثر سایشی -
سه فضاپیما – کاوشگر ؛
"کوبه COBE" -
"دبلیومپ W.MAP" -
"پلانک PLANK" -
که هرکدام برای مقاصد خاصی به فضا فرستاده شده بودند، در مورد یک پروژه بخصوص اشتراک وظیفه داشتند و آن تجزیه و تحلیل(آنالیز) تابش زمینه کیهانی cosmic microwave background radiation (CMB) به منظور تهیه یک نقشه جامع کیهانی بود!
ماحصل همین جمع آوری داده ها، فضا پیمای پلانک به مورد بخصوصی در نور تابش زمینه کیهانی برخورد نمود که نظر دانشمندان و محققان ذیربط را به خود معطوف داشت!
آنچنان که دانشمندان سابقاً عنوان نموده بودند، برپایه مشاهدات و اندازه گیری های آنها تابش زمینه کیهانی در سراسر گیتی یکسان بوده و میزان پراکندگی آن از توزیع یکنواختی برخوردار بود؛
در سال 1964 میلادی دو فیزیکدان بنامهای "آرنو
آلن پنزیاس" و "رابرت وودراو ویلسن" به شکلی کاملاً اتفاقی - درحالیکه
از طریق یک رادیوتلسکوپ مشغول برقراری ارتباط با یک ماهواره بودند - موضوع
بسیار مهمی را کشف کردند که بعد ها برای آنها جایزه نوبل فیزیک را به ارمغان آورد.
کشف آنها چنین نامیده شد ؛
کشف آنها چنین نامیده شد ؛
cosmic microwave background radiation یا "تابش زمینه کیهانی"
"پنزیاس – ویلسن"درنتیجه این کشف بزرگ پی بردند
که نوری بسیار سرد، رقیق و غیرقابل روئیت در سرار گیتی گسترده شده که جمیع متعلقات
کیهان شناخته شده ما درون آن غوطه ور است.
اما موضوع شگفت انگیزتر این بود که سایر دانشمندان متعاقباً متوجه شدند میزان این نور سرد و رقیق، در تمام نقاط کیهان یکسان است و این تابش از توزیع کاملاً یکنواختی در سراسر عالم برخوردار است.
نوری که میزان تراکم آن در همه جای کیهان حدود 400 فوتون در سانتیمتر مکعب می باشد:
تابش بیگ بنگ آنچنان قوی بوده که اثرات آن که به روشنائی ثانویه یا Afterglow Light Pattern موسوم است تا چهارصد هزار سال در فضا باقی می ماند و سپس این روشنائی رو به افول رفته و جهان وارد مرحله تاریکی یا Dark Ages می گردد اما نکته بسیار مهمی که در زمان وقوع این خاموشی رخ می دهد این بوده است که گویا افت روشنائی تا رسیدن به تاریکی مطلق پیشروی نمی کند بلکه دقیقاً در یک مرز مشخص توقف نموده و به شکلی ثابت در فضا باقی می ماند.
این مرز که بعنوان "تابش زمینه کیهانی" یا اختصارً CMB شناخته می شود نوری بسیار سرد،رقیق و غیر قابل روئیت است که میزان آن 400 فوتون در سانتی متر مکعب می باشد.
اما موضوع شگفت انگیزتر این بود که سایر دانشمندان متعاقباً متوجه شدند میزان این نور سرد و رقیق، در تمام نقاط کیهان یکسان است و این تابش از توزیع کاملاً یکنواختی در سراسر عالم برخوردار است.
نوری که میزان تراکم آن در همه جای کیهان حدود 400 فوتون در سانتیمتر مکعب می باشد:
تابش بیگ بنگ آنچنان قوی بوده که اثرات آن که به روشنائی ثانویه یا Afterglow Light Pattern موسوم است تا چهارصد هزار سال در فضا باقی می ماند و سپس این روشنائی رو به افول رفته و جهان وارد مرحله تاریکی یا Dark Ages می گردد اما نکته بسیار مهمی که در زمان وقوع این خاموشی رخ می دهد این بوده است که گویا افت روشنائی تا رسیدن به تاریکی مطلق پیشروی نمی کند بلکه دقیقاً در یک مرز مشخص توقف نموده و به شکلی ثابت در فضا باقی می ماند.
این مرز که بعنوان "تابش زمینه کیهانی" یا اختصارً CMB شناخته می شود نوری بسیار سرد،رقیق و غیر قابل روئیت است که میزان آن 400 فوتون در سانتی متر مکعب می باشد.
اما اطلاعاتی که plank(کاوشگر فضائی پلانک) در اختیار
دانشمندان قرارداد مغایرتی را در این توزیع متوازان تابش زمینه کیهانی نشان می
داد!
گویا قسمت بخصوصی از کیهان از این الگوی توزیع متوازن پیروی نمی نموده، و تابش نور زمینه در آن قسمت با سایر قسمتها متفاوت بود و به نظر کم رنگ تر(یا پر رنگ تر) می نمود.
حال سؤال این بود که؛
آیا این مغایرت از روز ازل در این یکپارچگی تابش کیهانی وجود داشته است!؟
یا اینکه این مغایرت بر اثر یک کنش و رویداد کیهانی به وقوع پیوسته و آن یکپارچگی ازلی را دستخوش تغییر نموده است!؟
اگرچه در ابتداء گروهی از دانشمندان اصرار بر این داشتند که این یک نقص بنیادین است، اما بعدها غالب دانشمندان و محققان ذیربط تدریجاً به این نتیجه رسیدند که مغایرت موجود در تابش زمینه جنبه ازلی نداشته و بواسطه یک رویداد خاص کیهانی به وقوع پیوسته است.
گویا قسمت بخصوصی از کیهان از این الگوی توزیع متوازن پیروی نمی نموده، و تابش نور زمینه در آن قسمت با سایر قسمتها متفاوت بود و به نظر کم رنگ تر(یا پر رنگ تر) می نمود.
حال سؤال این بود که؛
آیا این مغایرت از روز ازل در این یکپارچگی تابش کیهانی وجود داشته است!؟
یا اینکه این مغایرت بر اثر یک کنش و رویداد کیهانی به وقوع پیوسته و آن یکپارچگی ازلی را دستخوش تغییر نموده است!؟
اگرچه در ابتداء گروهی از دانشمندان اصرار بر این داشتند که این یک نقص بنیادین است، اما بعدها غالب دانشمندان و محققان ذیربط تدریجاً به این نتیجه رسیدند که مغایرت موجود در تابش زمینه جنبه ازلی نداشته و بواسطه یک رویداد خاص کیهانی به وقوع پیوسته است.
cold spot یا نقطه سرد -
منطقه ای که به اصطلاح " ناهمسان گردی یا غیر همسان گردی تابش زمینه کیهانی" در آنجا وجود دارد،
نقطه سرد یا cold spot نامیده می شود.
همانطور که گفته شد علت این مغایرت از نظر دانشمندان وجود یک پدیده ثانوی بوده که تاثیراتش برروی آن نقطه بخصوص بدین شکل ظاهر شده است.
برای درک بهتر موضوع می توانیم به پدیده سیاهچاله و رفتار نور در حاشیه آن اشاره کنیم و آنرا مورد مثال قراردهیم؛
زمانیکه نور در اطراف سیاهچاله(افق رویداد) به دام می افتد نه به داخل سیاهچاله کشیده می شود و نه توان گریز از کمند گرانش فوق العاده سیاهچاله را دارد، بنابرین سرگردان در اطراف سیاهچاله پرسه میزند.
دانشمندانی که به بررسی کمیت نور و سرعت آن در سراسر کیهان می پردازند از این رفتار عجیب و نامتعارف فوتون ها(پرتوهای نور) که بر محیط سیاهچاله و اطراف آن به دام افتاده اند، پی به حضور سیاهچاله ها می برند!
در خصوص CMB نیز زمانیکه دانشمندان متوجه شدند که این ملحفه یک رنگ و یکپارچه که در سراسر گیتی گسترده شده در نقطه ای بخصوص دچار ناهمگونی است، احتمال حضور یک عامل ثانوی و یک پدیده نامتعارف و ناشناخته را مطرح نمودند.
بعدها گروهی از دانشمندان این پدیده ناشناخته را متوجه اثر حضور جهان های موازی نمودند و اعلام داشتند که حضور حداقل یک جهان در همسایگی کیهان ما و سایش قسمتی از جداره های بیرونی این دو جهان به یکدیگر، عامل پدید آمدن "نقطه سرد – cold spot" شده است!
در این مقاله به نقطه سرد یا همان cold spot که در نتیجه سایش دو جهان موازی به یکدیگر پدیدآمده است، "اثر سایشی - Friction Effect " می گوئیم!
منطقه ای که به اصطلاح " ناهمسان گردی یا غیر همسان گردی تابش زمینه کیهانی" در آنجا وجود دارد،
نقطه سرد یا cold spot نامیده می شود.
همانطور که گفته شد علت این مغایرت از نظر دانشمندان وجود یک پدیده ثانوی بوده که تاثیراتش برروی آن نقطه بخصوص بدین شکل ظاهر شده است.
برای درک بهتر موضوع می توانیم به پدیده سیاهچاله و رفتار نور در حاشیه آن اشاره کنیم و آنرا مورد مثال قراردهیم؛
زمانیکه نور در اطراف سیاهچاله(افق رویداد) به دام می افتد نه به داخل سیاهچاله کشیده می شود و نه توان گریز از کمند گرانش فوق العاده سیاهچاله را دارد، بنابرین سرگردان در اطراف سیاهچاله پرسه میزند.
دانشمندانی که به بررسی کمیت نور و سرعت آن در سراسر کیهان می پردازند از این رفتار عجیب و نامتعارف فوتون ها(پرتوهای نور) که بر محیط سیاهچاله و اطراف آن به دام افتاده اند، پی به حضور سیاهچاله ها می برند!
در خصوص CMB نیز زمانیکه دانشمندان متوجه شدند که این ملحفه یک رنگ و یکپارچه که در سراسر گیتی گسترده شده در نقطه ای بخصوص دچار ناهمگونی است، احتمال حضور یک عامل ثانوی و یک پدیده نامتعارف و ناشناخته را مطرح نمودند.
بعدها گروهی از دانشمندان این پدیده ناشناخته را متوجه اثر حضور جهان های موازی نمودند و اعلام داشتند که حضور حداقل یک جهان در همسایگی کیهان ما و سایش قسمتی از جداره های بیرونی این دو جهان به یکدیگر، عامل پدید آمدن "نقطه سرد – cold spot" شده است!
در این مقاله به نقطه سرد یا همان cold spot که در نتیجه سایش دو جهان موازی به یکدیگر پدیدآمده است، "اثر سایشی - Friction Effect " می گوئیم!
سایش جهان های
موازی و اشاره ای در قرآن -
یکی از آیات الهی کتاب قرآن اشاره ظریفی دارد به فشار کواکب هفتگانه به یکدیگر!
سوره شوری – آیه 5 : نزدیک است که آسمانها برفراز یکدیگر درهم شکنند...
The heavens are almost rent asunder from above them…
شاید بتوان معنی و مفهوم دیگری را که از این آیه برداشت می شود تفسیر الهی سایش جهان های همسایه به یکدیگر و به وجود آمدن نقطه سرد – cold spot دانست.
یکی از آیات الهی کتاب قرآن اشاره ظریفی دارد به فشار کواکب هفتگانه به یکدیگر!
سوره شوری – آیه 5 : نزدیک است که آسمانها برفراز یکدیگر درهم شکنند...
The heavens are almost rent asunder from above them…
شاید بتوان معنی و مفهوم دیگری را که از این آیه برداشت می شود تفسیر الهی سایش جهان های همسایه به یکدیگر و به وجود آمدن نقطه سرد – cold spot دانست.
نظرات
ارسال یک نظر